در قبله گاه عشق بودی تو معبودم
آرام و آسوده ،در خواب خوش بودی
یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من با نفسهایت نام تو را خواندم
کاش ای هوسبازم،با تو نمی ماندم
روزی که میگفتی من با تو می مانم
روزی که دانستی من بی تو می میرم
روزی که با عشقت ،بستی به زنجیرم
بازنده من بودم،این بوده تقدیرم